علیعلی، تا این لحظه: 10 سال و 1 روز سن داره

فسقل من و باباش

روزهای آخر یکی بودن

سلام علی جونم. مامانی این روزها دیگه روزهای آخریه که شما تو دل من هستی .از یک طرف دلم میخواد زودتر به دنیا بیایی و من ببینمت و بغلت کنم و ماچت کنم و از همه مهمتر شیرت بدم اما از طرف دیگه هر وقت به زایمان فکر میکنم ناراحت میشم که وقتی به دنیا بیایی دیگه دلم خالی میشه و تو نیستی که اون تو هی تکون بخوری و لگد بزنی.دیشب همچین پات رو تو پهلوم فشار میدادی که دادم دراومد.هزار ماشاالله بزرگ شدی و لگد هات دردناک شدن.امیدوارم همه خانمهایی که دوست دارن مامان بشن هر چه زودتر طعم شیرین این لگد ها رو بچشن. این روزها شدیدا منتظرم تا هر چه زودتر دردم بگیره و شما به دنیا بیایی.مامان جان خواهشا زودتر یه حرکتی به خودت بده و بیا بیرون اینجا همه سخت منتظرتن. ...
7 ارديبهشت 1393
1